بچه غولک

بچه غولکی که به دست یکی از بچه های براز جان کشته شد (مهران تنگستانی)در یک  شب که مهران داشته از برازجان با ماشین سنگین به طرف عسلویه میرفته نا گهانی یک غولک وحشتناک که او نمی دونسته چی هست برخورد میکنه واو رو میکشه وقتی که به بیرون میاد واین غولک رو می بینه  از ترس خودش هم از هوش میره

وصیت نامه

 

 

 

بر سنگ مزارم بنویس:

زیر این سنگ جوانی خفته ست

با هزاران ای کاش ...و دو چندان افسوس

که به هر لحظه عمرش گفته ست........

بنویس :

این جوان بر اثر ضربه کاری مرده ست

نه بنویس:

این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست.........

جلوی روز وفاتم بنویس:

روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار

روز پژمردن گل فصل بهار.............

روز اعدام جنون بر سر دار..........

روز خوشبختی یار..................

روی سنگم ینویس:

آی گلهای فراموشی باغ

مرگ از باغچه کوچکمان میگذرد داس به دست

و گلی از لبخند میبرد از بر ما.......................

 

 

 

 

 

از این که به وبلاگ من سر زدید ممنونم

 

 

دوستت دارم خیلی زیاد

دوست دارم
دوست دارم خیلی زیاد
 خیلی زیاد
امید وارم خوشت بیاد
این جمله ی منه
دوست دارم خیلی زیاد
فکر کردن اصلاً نمی خواد
دوست دارم خیلی زیاد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خیلی زیاد
به چشماتم خیلی می یاد
دفتر شعر من کجاست
واسه ناز اون نگات
می خوام امشب تا سحر ترانه سازی بکنم
 یه ترانه بسازم که جها نیشه
که همه دنیا بدونن هیشکی مثل تو نمی شه
باجمله های تکراری
دوباره بازی می کنم
باز خودمو گول می زنم قافیه سازی می کنم
دلم برات تنگ می شه
قافیش از سنگ می شه دلم فقط تورو می خواد
قافیشو نمیاد
هیچی توذهنم نمی یاد هیچی تو ذهنم نمی یاد
 خسته می شم از هرچی جمله س
که با حرف دله
نوشتن ترا نم خداییش انگار مشکله
دفترو می ذارم کنار
چشمامو رو هم می ذارم
تورو کنارم می بینم
بی اختیار بهت می گم دوست دارم خیلی زیاد 

دوست دارم خیلی زیاد
این جمله ی منه

           دوست دارم خیلی زیاد
فکر کردن اصلاً نمی خواد

   دوست دارم خیلی زیاد
فقط واسه تو ساختمش   

 دوست دارم خیلی زیاد
به چشماتم خیلی می یاد 

     این جمله ی منه
دوست دارم خیلی زیاد        

 شعر باید خودش بیاد
دوست دارم خیلی زیاد 

  قافیه لازم نداره
دوست دارم خیلی زیاد

  به چشماتم خیلی می یاد
 سهراب سپهری,شاملو,   

   حافظ و سعدی می خونم
دنبال یه حرف قشنگ تا صبح بیدار می مونم 

   گوشی رو بر می دارمو
یه زنگ به مریم می زنم 

  یه گوشه تنها می شینم
گیتارو با غم می زنم 

   این جمله ی منه
دوست دارم خیلی زیاد

   فکر کردن اصلاً نمی خواد
دوست دارم خیلی زیاد 

  فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خیلی زیاد

    به چشماتم خیلی می یاد
 این جمله ی منه 

  دوست دارم خیلی زیاد
شعر باید خودش بیاد 

   دوست دارم خیلی زیاد
قافیه لازم نداره  

       دوست دارم خیلی زیاد
به چشماتم خیلی می یاد  

   این جمله ی منه
دوست دارم خیلی زیاد  

  فکر کردن اصلاً نمی خواد
دوست دارم خیلی زیاد  

   فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خیلی زیاد  

     به چشماتم خیلی می یاد

این جمله ی منه   

     دوست دارم خیلی زیاد
شعر باید خودش بیاد 

  دوست دارم خیلی زیاد
قافیه لازم نداره     

     دوست دارم خیلی زیاد
به چشماتم خیلی می یاد  

  دوست دارم خیلی زیاد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
قدر تو و احساس تو رو کسی نفهمید
دلت از همه رنجید
از عالم و آدم همه جا رنگ و ریا دید
دلت از همه رنجید
من مثل تو از دست همه رنج کشیدم
به جز غصه ندیدم
یک جرعه وفا از لب دریا طلبیدم
لب تشنه دویدم
ای تو نایاب . گوهر ناب
راز مخمل . ترمه خواب
ای توهمدل . ای تو همدرد
عاقبت عشق از تو گل کرد
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
ای وفادار . نازنین یار
ای نشسته بر دلت خار
ای بریده از من و ما
از گذشته مانده تنها
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست

تــــــقدیم به تنها عشقم که خــــیلی دوستت دارم

جک داریم تا جک

ترکه میمیره، اون دنیا در حینی که داشتن به حساب کتاباش رسیدگی میکردن میره پیش جبرئیل، میگه: من از خدا یک سوال واجب دارم، میشه برم بپرسم؟ جبرئیل میگه: باشه، برو طبقه بالا در سمت راست، سوالت رو بپرس، زود برگرد. ترکه میره طبقة بالا، در رو باز میکنه، میبینه خدا پشت یک میز نشسته داره با یکی از فرشته‌ها به حسابای مردم میرسه. خلاصه سلام میکنه میره جلو، میگه: خداجان، الهی گربان او بزرگیت بشم من، الهی فدات بشم... چرا تو دنیا این همه ترک آفریدی؟! بری تو آذربایجان همه ترکند، بری تهران پر ترکه، بری بلوچستان، بری شمال، بری جنوب، غرب، شرق، بازم ترک پیدا میشه... بری آلمان بازم ترک پیدا میشه، بری کانادا، بری آمریکا بازم ترک پیدا میشه... بری کره ماه بازم ترک پیدامیشه! آخه خداجان، واسه چی اینقدر ترک آفریدی؟! خدا یکم ترکه رو نگاه میکنه، به معاونش میگه: اصگر... ایلده ببین این چی میگه بابا... هی وگت مارو میگیرند.!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

ترکه و اصفهانیه و همدانیه مرحوم میشن. اون دنیا میرن جلو در بهشت، تا میان برن تو یارو دربونه یک نگاه به پروندشون میکنه، با لگد پرتشون میکنه بیرون! خلاصه همینجور دم در بهشت ولو بودن، یهو همدانیه میبینه دارن یک جنازه میبرن تو بهشت، اینم بدو بدو میره زیر جنازه رو میگیره و لااله‌الا‌الله گویان میره تو. یک مدت میگذره، اصفهانیه میبینه یک جانباز داره با ویلچر میره تو، اینم بدو بدو میره پشت ویلچر رو میگیره و میره تو. ترکه خیلی شاکی میشه، هی دور و برو نگاه میکنه، میبینه پشت بهشت ساختمون سازی دارن، یک فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالی رو ور میداره میره جلو در بهشت. دربونه میپرسه: چیکار داری؟ ترکه میگه: کوری نمیبینی مفقود الاثر آوردم؟

--------------------------------------------------------------------------------------

12 دلیل قانع کننده که چرا دختر بودن بهتر از پسر بودن است.!

1.اگه آی کیوت در سطح پهن هم باشه زرت و زورت واحد پاس میکنی .!

2. هر موقع اراده کنی با یه ماشین کولر دار میری هر قبرستونی که میخوای .!

3. اگه شبیه بچه کرگدن هم باشی همیشه یه پسر کسخول پیدا میشه که بهت شماره بده.!

4. بالاخره یه کس و شعری میتونی بمالی به اون دک و پوزت که چروکات معلوم نشه.!

5.میتونی به این قضیه افتخار کنی که وقتی میری تو روم چت ، کلی ?asl میفرستن واست.!

6. هر چقدم هیکلت گهی باشه بازم واست لباس پیدا میشه.!

7. تو اورکات عکس ننه بزرگتم بزاری همهAdd ات میکنن.!

8. همیشه میتوتی ثابت کنی که با هیچ کسی رابطه ای نداشتی.!

9.بدون هیچ دلیلی وبلاگت روزی کلی بازدید کننده داره !

10. تو ورزشگاه آزادی رات نمیدن وگرنه تو بازی با ژاپن حتما میمردی.!

11. اگه ماشینت پنچر شد یا بنزین تموم کردی ، مطمثن باش یه فردین پیدا میشه کمکت کنه.!

12.هر موقع بگوزی همه داداشتو نیگا میکنن.!

--------------------------------------------------------------------------------------

روزی همسایه ملا را در کوچه دید و پرسید: ملا دیشب در منزل شما چه خبر بود؟ صدای افتادن یک چیز سنگینی را از بلندی شنیدم. ملا پاسخ داد: چیزی نبود، من و زنم دعوا داشتیم و زنم عبای مرا از طبقه دوم انداخت پایین. همسایه جواب داد: افتادن عبا از بلندی، صدا ندارد. ملا گفت: آخر من هم توش بودم

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

ترکه داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ ترکه میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از ترکه میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! ترکه میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ. سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم ، ترکه میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست. برمیگرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! ترکه میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم 180 تا سرعت می‌رفتم .!!! ( از داستان تخیلی ترک عاقل )

--------------------------------------------------------------------------------------

ترکه اومده بود زنشو طلاق بده. بهش گفتند چرا؟ گفت: به خدا از دست این زن خسته شدم ! از همون روز اول، هرچی‌ جلو دستش بود پرت میچرد به من! بهش گفتند: پس چرا بعد از این همه سال، الان اومدی طلاقش بدی؟ ترکه گفت: آخه کپی اوغلی تازگیها نشونه جیری‌اش بهتر از گبل شده .!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

ترکه لکنت زبون داشته ، میره به زنه میگه:خانم ببخشید شما زنده ای؟ زنه: بله ترکه آخ ززوووووووون .!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

دختره برای بسیجی بوس میفرسته بسیجی یه جاخالی میده میگه یا زهرا .!!!

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

لره یه دختر تهرونی میگیره شب عروسی فامیلای عروس میگن: سبد سبد یاس عروس چه زیباست . فامیلای لره میان کم نیارن میگن: گونی گونی پشگل عباسعلی خوشگل .!!!

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه روز از یه شیرازی میپرسن که راسته که شیرازی‌ها حرف دومشون همیشه فحشه؟

شیرازیه میگه: کدوم بیشرفی این حرف رو زده ؟.!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

از یه زن میپرسن: فرق تو با حوا چیه؟

میگه هیچی... فقط شوهر اون آدم بود، شوهر من آدم نیست!

--------------------------------------------------------------------------------------

پیغام گیر تلفن یه بچه لات

حاجیتون رفته ددر ، بعد از سوت بلبلی فرمایشتون رو بکنین ، جیک ثانیه جیرینگی تیلیف میزنم ، جمالتو دربست عشقه ، زت زیاد

--------------------------------------------------------------------------------------

رشتیه میاد خونه میبینه داداشش رو زنشه بلندش میکنه می زنه تو گوشش دادشش میگه چرا می زنی؟

رشتیه میگه: خفه شو!!!!.............شنیدم سیگار میکشی!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

یه روز یه رشتیه با یه زنه داشتن میرفتن راه اهن که سوار قطار بشن قبل از سوار شدن به زنه میگه توی کوپه هروقت من گفتم سیب میخوام یعنی سینه هات رو بده گفتم هلو میخوام لبات رو بده گفتم هندونه بده میکشی پایین بعد میدی زنه میگه باشه .سوار قطار میشن میرن دوتخت بالا ی بالا مرد یکی یکی میگه زنه میده بعد به هندونه میرسه رشتیه کارش رو میسازه یه مرد پایین نشسته بوده میگه هندونه میخوایین بخورین بخورین اما آبش رو رو سر ما نریزید .!!!

--------------------------------------------------------------------------------------

رسوای دل

اگر کسی را دوست داری؟

 
شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده
 
دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت
 
دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است
 
دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است
 
دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست
 
 دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ،
 طبق قانون 2=1+ 1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن 
 
دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ،
از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی
 
دانشجوی رشته صنایع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این  کار را مرتب تکرار کن....... 

دوست خوب

تـــــقدیــــــــم به تــــنــــها عشــــــقم آرزو

 

بنام حق

 

 

به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد

 

 

بنام آفریدگار عشق

در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم آرزو

 

 

تقدیم به تمام دنیام آرزو

تادنیا دنیاست دوستت دارم آرزو

 

بنام تنها نوازنده گیتارعشق

 

 

کاش میشد هیچ کس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
من دعاکردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
گفته بودی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود

تقدیم به تنها ترین تنهای قلبم آرزو

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

ای عشق من دوستت دارم همیشه تو توی خون و قلب منی دوستت دارم همیشه

تو رو برای این قلبم می خوام اخه قلبم تو هستی من هم بدون قلبم نمی تونم زنده

باشم . دوستت دارم آرزو

 

 

تقدیم به تنها عشقم آرزو

دوستت دارم آرزو

 

تقدیـــــم به عشــــــــــقم

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

سلام . سلامی به زیبایی آسمان .سلامی به زیبایی ساده گی

دیگه روزگار ما هم اینجا تمام شد نه میخوام عاشق کسی باشم

نه هم کسی رو دوست داشته باشم چون میدونم هیچ کدومشون

به خاطر دل من با من دوست نشدن . پول تنها درمان مرض اونا هست

باشه یکی هم پیدا میشه تا به خاطر ما عاشق بشه نه به خاطر پول

 

 

تقدیم به تنها عشقم که هنوز پیداش نکردم

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

 

برای زندگی باید ازدل گذشت .

برای باتو بودن بایدارعقل گذشت.

برای بی تو بودن باید ازعشق گذشت.

پس بیاباهم شویم تاکنیم دلی سرشاراز

عـــــــــشق وعقل سوزان از دل

 

بنام آفریدگار عــــــــشق

پاییزرا دوست دارم چون فصل غم است .

 

غم را دوست دارم چون اشک دل است .

 

دل را دوست دارم که عشق را به من آموخت .

 

عشق رادوست دارم چون عشق دل من تویی .

 

ودر آخر تورا دوست دارم چون تو فقط مال منی

 

 

آی که چقدر تو رو دوست دارم و
میمیرم واسه تو، تو همیشه تو قلبمی
میمیرم واسه ی چشمهای قشنگت
بگو، بگو، بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلب تو گیره
نکنه که دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا شی بخوای منو ترک کنی
نکنه می خوای بری بازم می خوای بد بشی
شاید واست آتیش شدم می خوای ازم رد بشی

تو رو خدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت یه جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمی فهمی دیگه معنی حرفاموووو

آی که چقدر تو رو دوست دارم و
میمیرم واسه تو، تو همیشه تو قلبمی
میمیرم واسه ی چشمهای قشنگت
بگو، بگو، بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلب تو گیره
نکنه که دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا شی بخوای منو ترک کنی
نکنه می خوای بری بازم می خوای بد بشی
شاید واست آتیش شدم می خوای ازم رد بشی

تو رو خدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت یه جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمی فهمی دیگه معنی حرفاموووو

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست

حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست

من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

---

زندگی دفتری از خاطرهاست ...

یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ...

یک نفر همدم خوشبختی هاست ،

یک نفر همسفر سختی هاست ،

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد...

ما همه همسفریم

---

زندگی عشق است عشق افسانه نیست

آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست

عشق آن نیست که کنارش باشی

عشق آن است که به یادش باشی

---

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زیبــــــاترین سخنی که شنیدم

سکوت دوست داشتنی توبود.

زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود.

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود.

زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود .

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود .

زیباترین اعترافم عشق توبود .

---

به هرکه دل بستم به اواندیشه اش یاری نبود

بین ما جز قلب سنگش هیچ دیواری نبود

زخمها خوردم ز دست نارفیقان بارها

هیچ زخمی همچو زخم عشق تو کاری نبود

---

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی..

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

---

به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد

دلش غمگین خودش ساده کمی از جنس ما باشد

به دنبال کسی هستم که گر گویم

غم خود را که با سوز و غم ودردم

به هر جا هم نوا باشد

به دنبال کسی هستم که عشقش واقعی باشد

نه دنیا و نه زر خواهد

نه طالب بر هوی باش

---

یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم

ترس تموم وجودمو برداشت که شاید

منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم!

سریع از کنار مرداب دور شدم.

حالا وقتی که می بینم خودم مرداب شدم

دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم

و حالا می فهمم ... گل نیلوفر مغرور نیست

اون خودشو وقف مرداب کرده...

---

اگه می دونستی قطره ی بارون

وقت دورشدن از ابرا چه حسی داشت "

اگه می دونستی یه بندر

وقت رفتن کشتیها چه تنها میشه "

اگه می دونستی درخت کاج

وقت پر کشیدن پرنده ها چه غمگین میشه "

اگه می دونستی که رفتنت

چه آتشی بر جانم کشید

این قدر راحت نمی گفتی : خداحافظ

---

تا باد هست خواهم لرزید

و تا عشق هست ا نگاه هست خواهم دید

تا پگاه هست خواهم رویید

تا راز است ، خواهم جست

تا ریا هست خواهم شست

تا هستی است ،‌خواهم زیست

و تا مرگ هست ، خواهم خندید

---

دل من باز گریست،

قلب من باز ترک خورد و شکست،

باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم

که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد،

و از این عشق گذر خواهی کرد،

ونخواهی فهمید،

بی تو این باغ پر از پاییز است

---

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

---

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم

---

اگر امید و بهانه ای دارم برای زنده ماندن

قسم به نامت که تویی آن بهانه من

خواهم تو را مهمان کنم در گوشه ای از قلب خود

آیا قبولش می کنی این خانه ویرانه را ؟؟؟

---

ابیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند

آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست

و خدا که نمیبینم و می دانم که هست

---

همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی

 پس سعی کن به طرفه کسی سنگ پرتاب نکنی

 چون اولین چیزی که می شکنه دنیای خودته

---

سیب سرخی رابه من بخشید و رفت ،

 عاقبت برعشق من خندید و رفت ،

 اشک درچشمان سردم حلقه زد ،

 بی مروت گریه ام را دید و رفت

---

ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم

 بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم

 آشنا با همه پنجره های شهرم

 چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم

---

زندگی ماحکایت آن یخ فروشی است

 که درگرمای تابستان یخ می فروخت

چند ساعتی گذشت

 رهگذری دید یخهای اوتمام شده پرسید:

خریدند تمام شد؟

 یخ فروش دردمندانه گفت:

نخریدند وتمام شد

 

تــــقدیم به تک تک دقیقه هام که بی او همه چیزم رو به فناست

 

آرزو خیلی دوســـــــــــــــتت دارم

 

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست

حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست

من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

---

زندگی دفتری از خاطرهاست ...

یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ...

یک نفر همدم خوشبختی هاست ،

یک نفر همسفر سختی هاست ،

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد...

ما همه همسفریم

---

زندگی عشق است عشق افسانه نیست

آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست

عشق آن نیست که کنارش باشی

عشق آن است که به یادش باشی

---

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زیبــــــاترین سخنی که شنیدم

سکوت دوست داشتنی توبود.

زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود.

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود.

زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود .

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود .

زیباترین اعترافم عشق توبود .

---

به هرکه دل بستم به اواندیشه اش یاری نبود

بین ما جز قلب سنگش هیچ دیواری نبود

زخمها خوردم ز دست نارفیقان بارها

هیچ زخمی همچو زخم عشق تو کاری نبود

---

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی..

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

---

به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد

دلش غمگین خودش ساده کمی از جنس ما باشد

به دنبال کسی هستم که گر گویم

غم خود را که با سوز و غم ودردم

به هر جا هم نوا باشد

به دنبال کسی هستم که عشقش واقعی باشد

نه دنیا و نه زر خواهد

نه طالب بر هوی باش

---

یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم

ترس تموم وجودمو برداشت که شاید

منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم!

سریع از کنار مرداب دور شدم.

حالا وقتی که می بینم خودم مرداب شدم

دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم

و حالا می فهمم ... گل نیلوفر مغرور نیست

اون خودشو وقف مرداب کرده...

---

اگه می دونستی قطره ی بارون

وقت دورشدن از ابرا چه حسی داشت "

اگه می دونستی یه بندر

وقت رفتن کشتیها چه تنها میشه "

اگه می دونستی درخت کاج

وقت پر کشیدن پرنده ها چه غمگین میشه "

اگه می دونستی که رفتنت

چه آتشی بر جانم کشید

این قدر راحت نمی گفتی : خداحافظ

---

تا باد هست خواهم لرزید

و تا عشق هست خواهم وزید

تا نگاه هست خواهم دید

تا پگاه هست خواهم رویید

تا راز است ، خواهم جست

تا ریا هست خواهم شست

تا هستی است ،‌خواهم زیست

و تا مرگ هست ، خواهم خندید

---

دل من باز گریست،

قلب من باز ترک خورد و شکست،

باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم

که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد،

و از این عشق گذر خواهی کرد،

ونخواهی فهمید،

بی تو این باغ پر از پاییز است

---

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

---

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم

---

اگر امید و بهانه ای دارم برای زنده ماندن

قسم به نامت که تویی آن بهانه من

خواهم تو را مهمان کنم در گوشه ای از قلب خود

آیا قبولش می کنی این خانه ویرانه را ؟؟؟

---

ابیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند

آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست

و خدا که نمیبینم و می دانم که هست

---

همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی

 پس سعی کن به طرفه کسی سنگ پرتاب نکنی

 چون اولین چیزی که می شکنه دنیای خودته

---

سیب سرخی رابه من بخشید و رفت ،

 عاقبت برعشق من خندید و رفت ،

 اشک درچشمان سردم حلقه زد ،

 بی مروت گریه ام را دید و رفت

---

ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم

 بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم

 آشنا با همه پنجره های شهرم

 چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم

---

زندگی ماحکایت آن یخ فروشی است

 که درگرمای تابستان یخ می فروخت

چند ساعتی گذشت

 رهگذری دید یخهای اوتمام شده پرسید:

خریدند تمام شد؟

 یخ فروش دردمندانه گفت:

نخریدند وتمام شد

 

 

 

 

تقدیم به عشق تک تک دقیقام آرزو

خیلی دوستت دارم آرم