دوست خوب

تـــــقدیــــــــم به تــــنــــها عشــــــقم آرزو

 

بنام حق

 

 

به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد

 

 

بنام آفریدگار عشق

در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم آرزو

 

 

تقدیم به تمام دنیام آرزو

تادنیا دنیاست دوستت دارم آرزو

 

بنام تنها نوازنده گیتارعشق

 

 

کاش میشد هیچ کس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
من دعاکردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
گفته بودی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود

تقدیم به تنها ترین تنهای قلبم آرزو

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

ای عشق من دوستت دارم همیشه تو توی خون و قلب منی دوستت دارم همیشه

تو رو برای این قلبم می خوام اخه قلبم تو هستی من هم بدون قلبم نمی تونم زنده

باشم . دوستت دارم آرزو

 

 

تقدیم به تنها عشقم آرزو

دوستت دارم آرزو

 

تقدیـــــم به عشــــــــــقم

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

سلام . سلامی به زیبایی آسمان .سلامی به زیبایی ساده گی

دیگه روزگار ما هم اینجا تمام شد نه میخوام عاشق کسی باشم

نه هم کسی رو دوست داشته باشم چون میدونم هیچ کدومشون

به خاطر دل من با من دوست نشدن . پول تنها درمان مرض اونا هست

باشه یکی هم پیدا میشه تا به خاطر ما عاشق بشه نه به خاطر پول

 

 

تقدیم به تنها عشقم که هنوز پیداش نکردم

 

بنام تنها پناه قلب عاشقان

 

برای زندگی باید ازدل گذشت .

برای باتو بودن بایدارعقل گذشت.

برای بی تو بودن باید ازعشق گذشت.

پس بیاباهم شویم تاکنیم دلی سرشاراز

عـــــــــشق وعقل سوزان از دل

 

بنام آفریدگار عــــــــشق

پاییزرا دوست دارم چون فصل غم است .

 

غم را دوست دارم چون اشک دل است .

 

دل را دوست دارم که عشق را به من آموخت .

 

عشق رادوست دارم چون عشق دل من تویی .

 

ودر آخر تورا دوست دارم چون تو فقط مال منی

 

 

آی که چقدر تو رو دوست دارم و
میمیرم واسه تو، تو همیشه تو قلبمی
میمیرم واسه ی چشمهای قشنگت
بگو، بگو، بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلب تو گیره
نکنه که دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا شی بخوای منو ترک کنی
نکنه می خوای بری بازم می خوای بد بشی
شاید واست آتیش شدم می خوای ازم رد بشی

تو رو خدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت یه جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمی فهمی دیگه معنی حرفاموووو

آی که چقدر تو رو دوست دارم و
میمیرم واسه تو، تو همیشه تو قلبمی
میمیرم واسه ی چشمهای قشنگت
بگو، بگو، بگو دوسم داری
دیگه نگو نمیای که میمیرم
وقتی که نیستی بهونه میگیرم
بازی نکن با دلم که میمیره
بیا که دلم پیش قلب تو گیره
نکنه که دیوونه شی به عشق من شک کنی
نکنه بی وفا شی بخوای منو ترک کنی
نکنه می خوای بری بازم می خوای بد بشی
شاید واست آتیش شدم می خوای ازم رد بشی

تو رو خدا وقتی میام نگو دیگه دیره
نگو که دلت یه جای دیگه ای اسیره
نگو نمیشناسی تو دیگه رنگ صدامو
نگو نمی فهمی دیگه معنی حرفاموووو

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست

حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست

من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

---

زندگی دفتری از خاطرهاست ...

یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ...

یک نفر همدم خوشبختی هاست ،

یک نفر همسفر سختی هاست ،

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد...

ما همه همسفریم

---

زندگی عشق است عشق افسانه نیست

آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست

عشق آن نیست که کنارش باشی

عشق آن است که به یادش باشی

---

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زیبــــــاترین سخنی که شنیدم

سکوت دوست داشتنی توبود.

زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود.

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود.

زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود .

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود .

زیباترین اعترافم عشق توبود .

---

به هرکه دل بستم به اواندیشه اش یاری نبود

بین ما جز قلب سنگش هیچ دیواری نبود

زخمها خوردم ز دست نارفیقان بارها

هیچ زخمی همچو زخم عشق تو کاری نبود

---

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی..

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

---

به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد

دلش غمگین خودش ساده کمی از جنس ما باشد

به دنبال کسی هستم که گر گویم

غم خود را که با سوز و غم ودردم

به هر جا هم نوا باشد

به دنبال کسی هستم که عشقش واقعی باشد

نه دنیا و نه زر خواهد

نه طالب بر هوی باش

---

یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم

ترس تموم وجودمو برداشت که شاید

منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم!

سریع از کنار مرداب دور شدم.

حالا وقتی که می بینم خودم مرداب شدم

دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم

و حالا می فهمم ... گل نیلوفر مغرور نیست

اون خودشو وقف مرداب کرده...

---

اگه می دونستی قطره ی بارون

وقت دورشدن از ابرا چه حسی داشت "

اگه می دونستی یه بندر

وقت رفتن کشتیها چه تنها میشه "

اگه می دونستی درخت کاج

وقت پر کشیدن پرنده ها چه غمگین میشه "

اگه می دونستی که رفتنت

چه آتشی بر جانم کشید

این قدر راحت نمی گفتی : خداحافظ

---

تا باد هست خواهم لرزید

و تا عشق هست ا نگاه هست خواهم دید

تا پگاه هست خواهم رویید

تا راز است ، خواهم جست

تا ریا هست خواهم شست

تا هستی است ،‌خواهم زیست

و تا مرگ هست ، خواهم خندید

---

دل من باز گریست،

قلب من باز ترک خورد و شکست،

باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم

که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد،

و از این عشق گذر خواهی کرد،

ونخواهی فهمید،

بی تو این باغ پر از پاییز است

---

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

---

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم

---

اگر امید و بهانه ای دارم برای زنده ماندن

قسم به نامت که تویی آن بهانه من

خواهم تو را مهمان کنم در گوشه ای از قلب خود

آیا قبولش می کنی این خانه ویرانه را ؟؟؟

---

ابیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند

آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست

و خدا که نمیبینم و می دانم که هست

---

همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی

 پس سعی کن به طرفه کسی سنگ پرتاب نکنی

 چون اولین چیزی که می شکنه دنیای خودته

---

سیب سرخی رابه من بخشید و رفت ،

 عاقبت برعشق من خندید و رفت ،

 اشک درچشمان سردم حلقه زد ،

 بی مروت گریه ام را دید و رفت

---

ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم

 بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم

 آشنا با همه پنجره های شهرم

 چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم

---

زندگی ماحکایت آن یخ فروشی است

 که درگرمای تابستان یخ می فروخت

چند ساعتی گذشت

 رهگذری دید یخهای اوتمام شده پرسید:

خریدند تمام شد؟

 یخ فروش دردمندانه گفت:

نخریدند وتمام شد

 

تــــقدیم به تک تک دقیقه هام که بی او همه چیزم رو به فناست

 

آرزو خیلی دوســـــــــــــــتت دارم

 

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست

حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست

من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم

افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

---

زندگی دفتری از خاطرهاست ...

یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ...

یک نفر همدم خوشبختی هاست ،

یک نفر همسفر سختی هاست ،

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد...

ما همه همسفریم

---

زندگی عشق است عشق افسانه نیست

آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست

عشق آن نیست که کنارش باشی

عشق آن است که به یادش باشی

---

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زیبــــــاترین سخنی که شنیدم

سکوت دوست داشتنی توبود.

زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود.

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود.

زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود .

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود .

زیباترین اعترافم عشق توبود .

---

به هرکه دل بستم به اواندیشه اش یاری نبود

بین ما جز قلب سنگش هیچ دیواری نبود

زخمها خوردم ز دست نارفیقان بارها

هیچ زخمی همچو زخم عشق تو کاری نبود

---

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی..

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

---

به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد

دلش غمگین خودش ساده کمی از جنس ما باشد

به دنبال کسی هستم که گر گویم

غم خود را که با سوز و غم ودردم

به هر جا هم نوا باشد

به دنبال کسی هستم که عشقش واقعی باشد

نه دنیا و نه زر خواهد

نه طالب بر هوی باش

---

یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم

ترس تموم وجودمو برداشت که شاید

منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم!

سریع از کنار مرداب دور شدم.

حالا وقتی که می بینم خودم مرداب شدم

دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم

و حالا می فهمم ... گل نیلوفر مغرور نیست

اون خودشو وقف مرداب کرده...

---

اگه می دونستی قطره ی بارون

وقت دورشدن از ابرا چه حسی داشت "

اگه می دونستی یه بندر

وقت رفتن کشتیها چه تنها میشه "

اگه می دونستی درخت کاج

وقت پر کشیدن پرنده ها چه غمگین میشه "

اگه می دونستی که رفتنت

چه آتشی بر جانم کشید

این قدر راحت نمی گفتی : خداحافظ

---

تا باد هست خواهم لرزید

و تا عشق هست خواهم وزید

تا نگاه هست خواهم دید

تا پگاه هست خواهم رویید

تا راز است ، خواهم جست

تا ریا هست خواهم شست

تا هستی است ،‌خواهم زیست

و تا مرگ هست ، خواهم خندید

---

دل من باز گریست،

قلب من باز ترک خورد و شکست،

باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم

که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد،

و از این عشق گذر خواهی کرد،

ونخواهی فهمید،

بی تو این باغ پر از پاییز است

---

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

---

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم

---

اگر امید و بهانه ای دارم برای زنده ماندن

قسم به نامت که تویی آن بهانه من

خواهم تو را مهمان کنم در گوشه ای از قلب خود

آیا قبولش می کنی این خانه ویرانه را ؟؟؟

---

ابیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند

آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست

و خدا که نمیبینم و می دانم که هست

---

همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی

 پس سعی کن به طرفه کسی سنگ پرتاب نکنی

 چون اولین چیزی که می شکنه دنیای خودته

---

سیب سرخی رابه من بخشید و رفت ،

 عاقبت برعشق من خندید و رفت ،

 اشک درچشمان سردم حلقه زد ،

 بی مروت گریه ام را دید و رفت

---

ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم

 بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم

 آشنا با همه پنجره های شهرم

 چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم

---

زندگی ماحکایت آن یخ فروشی است

 که درگرمای تابستان یخ می فروخت

چند ساعتی گذشت

 رهگذری دید یخهای اوتمام شده پرسید:

خریدند تمام شد؟

 یخ فروش دردمندانه گفت:

نخریدند وتمام شد

 

 

 

 

تقدیم به عشق تک تک دقیقام آرزو

خیلی دوستت دارم آرم